فرم، محتوا و روح نامه احمدینژاد به ولیعهد سعودی
غدیر نبیزاده
در این نوشتار بر آنم تا به نکاتی در باره نامهنگاری احمدینژاد با ولیعهد عربستان سعودی در سه بخش (شکل، محتوا و روح نامه) اشاره کنم. پیشفرض آن است که این نامهنگاری به طور شخصی انجام شده و ایشان هیچ گونه نمایندگی از سران کشور برای انجام این کار ندارد.
الف) شکل نامه
در این باره میتوان گفت که این نامه یک نامه کوتاه از سوی یک مقام پیشین رسمی در ایران و شناختهشده در جهان است که به دو سوی یک منازعه و مهمترین سازمان بینالمللی به منظور پایان دادن به درگیریهای نظامی میان عربستان و یمن فرستاده شده است. این نامه از فرم محترمانه و نیمه دیپلماتیک رایج در جهان برخوردار است که وزارت امور خارجه و همه نهادها و نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران نیز در همه مکاتبات خود موظف به رعایت آنند. همه نامههای رسمی و حتی غیررسمی در عرف بینالملل با آغاز و پایان تشریفاتی[۱] همراه است. البته این نامه با «بسمالله الرحمن الرحیم» و بدون آغاز تشریفاتی آغاز شده و سپس نام و سمت ولیعهد عربستان سعودی آمده است:
بسمالله الرحمن الرحیم
عالیجناب آقای محمد بن سلمان بن عبدالعزیز آل سعود،
ولیعهد محترم عربستان سعودی،
سلام علیکم
همچنین در همه نامهها نام بردن از مقامات رسمی کشورها با عبارت His/Her Excellency به معنی جنابِ آقای/عالیجناب یا سرکار خانم انجام میشود و گاه حتی القاب خاص افراد نیز برای خطاب آنها مورد استفاده قرار میگیرد. برای نمونه لقب پادشاه عربستان، خادم حرمین شریفین است و برای خطاب به پادشاه عبارت Your Majesty به عنوان عالیجناب به کار میرود، برای رهبر معظم انقلاب اسلامی عبارت Supreme Leader of Islamic Republic of Iran استفاده میشود؛ و رئیس جمهور اسلامی ایران جناب آقای حسن روحانی میشود His Excellency Mr. Hasan Rouhani, President of Islamic Republic of Iran . سپس پس از ده بند، بدون اظهار تعارف و صرفا با عبارات زیر نامه پایان میگیرد:
برادرتان
محمود احمدینژاد
رئیسجمهور سابق ایران
ب) محتوای نامه
به اختصار در هر بند به نکات زیر اشاره شده است:
بند ۱) آثار جنگ ۵ ساله در یمن
بند۲) تشدید رقابتها و دشمنیها و نابودی امنیت عمومی و از میان رفتن آثار تاریخی و فرهنگی یمن
بند ۳) این جنگ پیروز نخواهد داشت.
بند ۴) با این جنگ منافع هیچ طرفی محقق نخواهد شد.
بند ۵) هرگونه تلاش برای سلطه موجب نابودی بانیان و خسارت برای ملتها خواهد بود.
بند ۶) جنابعالی هم آثار جنگ ناراحتید و از صلح عادلانه استقبال میکنید.
بند ۷) با همکاری جنابعالی پایان جنگ قابل انجام است. برنامهریزی برای عمران و آبادانی منطقه و زندگی در سایه صلح و برادری به جای جنگ و خونریزی.
بند همه باید برای صلح تلاش کنند.
بند ۹) اینجانب آمادگی دارم تا در صورت موافقت جنابعالی و رهبر انصارالله یمن با تشکیل هیاتی جهانی از طریق گفتوگو برای استقرار صلح تلاش کنیم.
بند ۱۰) برادر محترم، در پاسخ به انتظار مردم منطقه و جهان خوب بیندیش و امیددارم تا به گونهای عمل کنی که رضایت خدا و پیامبر در آن باشد.
همانطور که میبینید در این نامه با استفاده از لحنی ملایم با تقبیح جنگ و اقدامات خانمانسوز عربستان، تلاش دارد تا ولیعهد عربستان سعودی را به یک صلح ترغیب کند. پیشفرض هم آن است که رهبر انصارالله یمن راضی به صلح و منتظر پاسخ عربستان است.
ج) روح نامهنگاری
اما مهمترین قسمت از این نامه که اتفاقا بر همه فرم و محتوا اثر گذاشته، روح حاکم بر این نامه است که از چند زاویه قابل بررسی است:
پرسش ۱) چرا اصلا احمدینژاد باید به ولیعهد سعودی نامه بنویسد و به دنبال صلح باشد؟
پاسخ: چرا نباشد؟ هر کشوری از یک دیپلماسی رسمی و یک دیپلماسی عمومی بهره میبرد. عموما حتی دیپلماسی عمومی نیز با هدایت وزارت خارجه کشورها (از جمله ایران) در راستای اهداف کشور قرار میگیرد. هر کشور دارای بسیاری از مقامات پیشین از جمله رئیسجمهور، نخستوزیر، وزیر خارجه و یا هنرمندان و افراد برجستهایست که حاضرند در راستای منافع کشور از جایگاه غیررسمی اقدام کنند. این اقدام قابل ستایش است و بسیار در جهان رایج است. جنگ ۵ ساله عربستان با یمن نیز که تاکنون شمار زیادی کشته و مجروح در یمن و همچنین تخریب زیرساختها را در هر دو کشور در برداشته نیازمند اقدامی برای توقف است. تا کنون اقداماتی از سوی دولت ایران و برخی دولتهای غربی و عربی برای صلح برداشته شده ولی توفیقی دربرنداشته است. گرچه اقداماتِ شایان ذکر تنها ابتکار عمان در ۲۰۱۵ بود که در مذاکرات میان ایران و عربستان با میانجیگری عمان توفیقی حاصل نشد.[۲] احمدینژاد، رئیسجمهور پیشین ایران و محبوب بسیاری از ملتهای عرب (دستکم) با استفاده از ظرفیتهای خود در منطقه پیشنهادهایی را مطرح کرده است که شاید موثر باشد.
پرسش ۲) چرا احمدینژاد خطاب به بن سلمان از واژگان «عالیجناب» و «برادر» استفاده کرد؟
پاسخ: در قسمت اول به موضوع «عالیجناب» اشاره کردم. ضمن اینکه همه میدانیم بنسلمان گرچه مسلمان بدی است اما بالاخره مسلمان است و مگر مسلمانان با هم برادر نیستند؟ داعشیها، طالبان و القاعده هم برادر ما بودند ولی به دلایلی برادرکشی راه انداختند. در زمان حل یک مشکل، باید از نکات مورد توافق آغاز کرد و چه چیزی برای آغاز این بحران بهتر از آنکه همه ما مسلمانیم و خدا و رسول و قبله ما یکی است. این نقطه آغاز است و میتوان با استفاده از همین بدیهیات پایههای یک صلح را بنا کرد که به دلیل نبود همین اشتراکات این کار از دست سازمان ملل و قدرتهای غربی ساخته نیست.
پرسش ۳) مگر کشور رهبر و رئیسجمهور و وزارت خارجه ندارد که احمدینژاد باید برای میانجیگری نامه بنویسد؟
پاسخ: در پاسخ پرسش ۱ از دیپلماسی عمومی گفتم. افزون بر آن باید اشاره کنم که شاید این کار با هماهنگی در سطوح بالا صورت گرفته چون هنوز و پس از گذشت سه روز هیچ واکنشی از سوی افراد متنفذ و دستگاههای ذیربط ابراز نشده است. ضمن اینکه هر کسی این حق را دارد که برای چنین مسالهای پیشگام شود حتی شما ولی احتمالا کسی به نامه شما وقعی نمینهد زیرا این کار نیاز به یک وجهه بینالمللی یا منطقهای دارد که طرفین ماجرا برای او درجهای از اعتبار قائل باشند. به علاوه قبلا وزارت خارجه به عنوان نهاد رسمی دیپلماسی ایران اقداماتی را انجام داد ولی تا کنون نتیجهای در بر نداشته است.
پرسش ۴) چرا لحن نامه اینقدر ملایم است درحالیکه رهبری درباره عربستان از القاب تند استفاده میکنند؟
پاسخ: رهبر ایران به عنوان نخستین مقام رسمی در کشور از یک تریبون ثابت برخوردار است و سخنرانیها ایشان از طریق ویدئویی، صوتی، متنی، توییت و اینستاگرام به دست مخاطبان میرسد. تاکنون ایشان نیازی به میانجیگری از طریق شخصی یا ارسال فرستاده دستکم به طور رسمی نداشتهاند. وزارت خارجه ایران زیر نظر رئیسجمهور و بر اساس قانون اساسی با رهنمودهای رهبر هدایت میشود. ضمن اینکه فهرست اعضای کابینه پیش از اخذ رای اعتماد از سوی حسن روحانی به حضور رهبر ارسال شد. علاوه بر آن، ظریف وزیر خارجه چه در جریان برجام و چه دیگر موارد مستقیما در تعامل با رهبری عمل میکند. وزارت خارجه طرح صلحی را مطرح و پیگیری کرد و به نتیجه نرسید. حالا یک نفر آدم غیررسمی و سابقا مسئول که کارنامه روابطش با عربستان و کشورهای عربی و همسایگان ایران مشخص است اقدام به نامهنگاری اندکی متفاوت با ادبیات رایج رسمی در ایران کرده است. چه اشکالی دارد؟ اگر لحن سخنرانیهای رهبر و بالارفتن از دیوار سفارت پاسخ میداد که اکنون ۵ سال جنگ فاجعهبار را شاهد نبودیم. و نکته آخر آنکه بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی (از بالا تا پایین) به خوبی میدانند که تفاوت افکار/تصورات آنان با رویدادهای روی زمین بسیار زیاد است و چه بسا همین مساله موجب عدم توفیق سیاست خارجی کشورمان در منطقه و جهان شده است.